128

خدایا شکرت به خاطر همه اون چیزی که دادی و همه اون چیزی که ندادی  خدایا شکرت به خاطر همه کمک هایی 128...ادامه مطلب

گاها

باید

دست کشید

از خیلی چیزا

 

 

128...

تو رو به جان هرکی و هرچی که میپرستین

به اعتقادات هم گند نزنید 

ادما رو به عالم و ادم بی اعتماد نکنید 

نکنید

 

 

128...

امروز کاغذِ سفیدِ "اردیبهشت" را به دیوار

بهار چسباندند ،

اگر فروردین آنطور که میخواستی نبوده

و اصلاً نفهمیدی که چگونه گذشت مهم نیست!

امروز قلم ات را بردار و اردیبهشت به بعد ات را آنطور که میخواهی

و باید بنویسی ، بنویس ؛

می دانی ، "اردیبهشت" خودش بهاری در دلِ بهار است

برای آنهایی که میخواهند کمی دقیق تر

و متفاوت تر از دیگران شروع کنند!

عرفان محمودیان

128...

میگن موقعِ فوت کردنِ شمعِ روی کیکِ تولّد ،یه فرشته میاد هرچی که از خدا بخوای ، آمینِشو اوّل اون میگه ...منم وقتی میخام شمعِ تولّدمو فوت کنم،برای دود شدنِ غصّۀ همه دعا می خونم،به خودم میگم باید یادم بمونه آدم به آدم زنده ست ،دل به عشق بَنده ...دعا میکنم وقتی به گذشته نگاه می کنیم ، لبخند روی لبمون بیاد،دعا میکنم واسۀ بخشیدن ،دلِ صافی داشته باشیم ....لای 128...ادامه مطلب

تمام فصل ها

در این سرزمین

زمستان است...

من بهاری را

انتظار می کشم

که چراغ قرمزها را هم

سبز کند. "یغما گلرویی عزیز"

 

 

128...

بی خیال تمام دلواپسی‌ها...

به موسیقی دلنواز گوش کن

فنجانت را سربکش

وبگذار آن‌قدر حالت خوب باشد

که یادت برود امروز چندشنبه است...!

 

128...

آمدن ، رسم و رسوم خودش را دارد نمی شود که هرکس از راه رسیدسرش را بیندازد پایین و واردِ خانه ی دل شود مهمان فرق دارد ... همیشه عزیز است همیشه هم مسافر می آید؛ می نشیند؛ می گوید می خندد و گاهی هم بغض خالی می کند و بعد می رود در میانِ بغض هایش شاید یکهو بگوید : می شود بمانم ؟ یا مثلا می گوید : دوستت دارم یا اینکه می گوید من کنارِ تو چقدر آرامم تو حواست باشد که این ها تنها یک آرامش است ... یک آرامش پس از بغضی خالی شده ! آمدن و ماندن دیوانگی دارد! میانِ گریه ها خندیدن و در آغوش کشیدن دارد شانه بالا انداختن و - بی خیالِ بغض هایم من تو را دارم - دارد آمدن نشانه هایِ کوچک مثلِ شرمِ اولین کلمات چشم هایِ پر شده از اشک نگاه هایِ طولانی از سرِ دلتنگی و زمزمه هایِ بی صدا مثلِ : " جانا !  چه خوب که آمدی " دارد آمدن ، حسادت هایِ دخترانه و غیرت هایِ [ به جایِ ] مردانه دارد آمدن ، ماندن دارد ...!! "عادل دانتیسم" 128...ادامه مطلب

اگر در رابطه ای دلت گیر افتاد حواست باشد دچار سوءتفاهمِ عاشق بودن نشوی...بعضی حس ها شبیه به عاشقی اند اما فرسنگ ها از عشق فاصله دارند. احساس "ترسِ از دست دادن" همان سوء تفاهم عاشقی ست... گمان می کنی جانت به جانش وصل است و بی او روزگارت شکل دیگری ست. آری ، روزگارت شکل دیگری ست اما نه به این خاطر که دیوانه اش هستی، فقط چون می دانی کسی شبیه به او را هرگز نخواهی یافت و وحشت می کنی. از ترسِ از دست دادنش به جان خودت می افتی. در احساس اوج می گیری... ولی این حس نامش چیز دیگری ست. نگرانِ خود بودن است. خودخواهی ست. سوء استفاده گر بودن است. اینکه با هزار مکافات نگهش می داری و حتی حاضر به ترکِ رفتارهای اشتباهت نیستی، اینکه می گذارد می رود و تو به زمین و آسمان می زنی، برمی گردد و تو باز همان آدم سابقی، این یعنی تو دچارش نیستی. عاشق اگر باشی تغییر می کنی، متحول می شوی، چیزی جز او نمی بینی، چیزی جز برای حالِ خوبِ او نمی خواهی. عاشقی از خود بریدن دارد. از خودگذشتن دارد. حتی در دوران دوری، به او متعهد ماندن دارد. متعهد بودن ها دارد. متعهد بودن ها دارد... اینکه با هر بار بالا و پایین شدنِ رابطه بیشتر به این نتیجه برسی که باید دست از لجاجت و حاشیه برداری و حرمت احساست را نگه داری این تازه اول راهش است. عاشقی سخت است جانم... کار هر کسی نیست. منم منم نمی شناسد. دل می خواهد. جسارت می خواهد. چشم بر آدم ه 128...ادامه مطلب

از یک روز به بعد حذف میکنی بعضی چیزها راآدم ها و عادت ها را و تازه از اینجا باید جشن تولدت را خوب و مفصل بگیری میخواهی که دیگر فارغ از تظاهر و بی معرفتی ها خودت باشی و خدای خودت... از یک روز به بعد احساس میکنی آسمان زندگیت رفته رفته آبی تر و آفتابی تر میشود روی کاناپه ی امیدواری لَم میدهی و پاهایت را به آینده دراز میکنی و قاه قاه میخندی که چه ساده بودی و بعضیها را باور کردی! آری ، از یک روز به بعد دیگر خودت هستی و یک دنیا آرامش و تازه کلی برنامه جدید... "فرهنگ آزادمنش" الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظم 128...ادامه مطلب